کانون قرآن

تشکل دانش آموزی کانون قرآن دبیرستان شهید دستغیب 1 شیراز

تشکل دانش آموزی کانون قرآن دبیرستان شهید دستغیب 1 شیراز

>
به ما امتیاز دهید .
کانون قرآن
کانون در شبکه های اجتماعی



آخرین مطالب

ساختمانى بر لب پرتگاه دوزخ!

يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۸۸، ۱۰:۱۶ ب.ظ

ساختمانى بر لب پرتگاه دوزخ!

جهنم

اسلام با دو چیز شدیداً مبارزه کرده است: دسته بندى در داخل اسلام، و دکان درست کردن در مقابل مسجد، براى درک نظر اسلام در این قسمت توجه شما را به داستان «مسجد ضرار» جلب مى کنم:

شاید داستان «مسجد ضرار» را شنیده باشید، بطورى که تاریخ نویسان اسلامى نوشته اند و مفسران هم در تفسیر آیه 108 از سوره توبه متذکّر شده اند قبل از ظهور اسلام، یکى از راهبهاى مسیحى به نام «ابوعامر» در مدینه بود که بشاراتى را که در کتب دینى گذشته درباره ظهور پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) دیده بود با شور و علاقه خاصى در میان مردم مدینه منتشر مى ساخت و از این راه یک حال شوق و انتظار مخصوصى در دلها ایجاد کرده بود. پس از ظهور اسلام مردم مدینه که از جهاتى تشنه ظهور پیغمبر اسلام بودند در سلک پیروان آن حضرت درامده و طبعاً اطراف «ابوعامرها» خلوت، و بازارشان کساد شد. همین موضوع آتش حسد و کینه را در دلهاى آنها روشن کرد، و سبب شد که به وسائل گوناگونى در مقابل پیشرفت اسلام کار شکنى کنند.

پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) از فعالیتهاى تخریبى «ابوعامر» باخبر شد و به تعقیب او پرداخت و او را «فاسق» لقب داد، او که دیگر نمى توانست در مدینه بماند، به شام گریخت و به قیصر روم پناهنده شد، ولى دست از فعالیت برنداشت و از آنجا به وسیله نامه با منافقان تماس هاى محرمانه داشت و امیدوار بود بتواند زمینه هائى به وسیله آنها در مدینه فراهم کرده و با استمدد از قیصر روم ضربتهاى شکننده اى بر مسلمانان وارد سازد، این از یک سو.

از سوى دیگر یکروز جمعى از افراد به ظاهر مسلمان خدمت پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) رسیدند و با قیافه هاى حق بجانبى پرده از روى خدمتى که نسبت به عالم اسلام شخص آن حضرت کرده بودند برداشتند، عرض کردند: «اى رسول خدا! ما چون ملاحظه کردیم که ضعفاء و پیرمردان و پیرزنان و بیماران از نقاط دور دست مدینه توانایى حضور در مسجد شریف شما را مخصوصاً در شبهاى بارانى، ندارند; لذا براى کمک به این جمعیّت و رفع نگرانى مسلمانان مسجدى در گوشه اى از مدینه ساخته ایم، هم اکنون مسجد تمام شده و در انتظار شمااست که با قدوم خود و نماز خواندن در آن، آن را افتتاح فرمائید».

همه مى دانیم که قرآن و کلماتى که از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است هیچ مطلبى را فروگذار نکرده است، دستور عبادت، تهذیب نفس، رابطه با خدا، کسب صفاى روح و دل، ذکر و فکر، و خلاصه آنچه بخواهیم در آنها است، هر کس مرد عمل است بسم اللّه، این دیگر سرو صدا و دسته بندى و تحزّب و گوشه گیرى و دعوت به سوى خود و در گوشى و اسرار مگو ندارد!

پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در آن موقع عازم جنگ تبوک بود، فرمود: «مى روم و باز مى گردم، و درباره کار شما تصمیم مى گیرم». پس از بازگشت حضرت، با همان قیافه ها به حضورش شتافتند و در خواست ظاهر فریب خود را تکرار کردند. ناگهان در این هنگام آیات چندى بر پیامبر نازل گردید و با شدیدترین لحنى خداوند پیغمبر خود را از حضور و نماز در آن مسجد بازداشت و آن را یک کانون «تفرقه و کفر» و «ساختمانى بر لب پرتگاه دوزخ!» خواند و فرمود: (لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ); هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شد، شایسته تر است که در آن (به عبادت) بایستى!(1)

اما حقیقت امر چه بود؟... «ابوعامر» عمال خود را دستور داده «پایگاهى» براى او بسازند تا به مدینه مراجعت کرده و با وعده اى که در شام به او داده شده بود نقشه هاى شوم خود را عملى سازد.

البته چون در محیط مدینه در آن روز ساختن چنین بنائى آن هم به نام «ابوعامر» امکان نداشت، لذا تحت نام مقدس «مسجد» آنهم براى دلسوزى یک طبقه ضعیف و ناتوان، که بهتر از این عنوانى تصور نمى شد، مقدمات مطلب را چیدند; اما پیک وحى خدا قبل از اجراء مقاصد شوم آنها، پیغمبر را متوجه نقشه هاى آنها نمود و نقشه ها نقش برآب شد.

پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد آن مسجد را ویران ساخته با زمین یکسان کنند; حتى جایگاه آنرا مزبله مردم مدینه قرار دادند، تا مسلیمن از این جریانات عبرت گیرند و بدانند هر بنائى به منظور ایجاد نفاق و شکاف در میان مسلمانان برپا شود (یا نتیجه اش این باشد) باید از میان برد، حتى اگر به نام مقدس مسجد بوده باشد!

زیرا روح دستورات اسلامى از چنان مرکزى بیزار است و اجازه نمى دهدبه هیچ قیمتى رشته اتحاد مسلمانان از هم گسسته شود.

داستان این مسجد، که بعداً به نام «مسجد ضرار» معروف شد از حوادث عبرت انگیز تاریخ اسلام است که تأثیر عمیقى در روحیه مسلمانان از خود به یادگار گذارده است.

خواننده محترم! با این وضع آیا ممکن است اسلام اجازه دهد در برابر مسجد، «خانقاه» ساخته شود و مردم را به نام عبادت و ذکر خدا و... که مرکز منحصر آن مسجد است به آنجا بکشانند؟

خودمانیم اگر زیر این کاسه نیم کاسه اى نیست چرا دسته اى حساب خودشان را از ما جدا کرده اند، مرکز جدا، اذکار مخصوص و شعارهاى خاصى براى خود ساخته و حتى آداب مجلس و مصافحه را تغییر داده اند؟!

خانقاه سازى و مرشد تراشى در کجاى اسلام وجود دارد؟ اگر راستى مطلب صحیحى دارند که متکّى به قرآن و اصول دستورات پیشوایان اسلام است، چرا در مجامع عمومى مسلمانان براى همه بیان نمى کنند تا همه از آنها بپذیرند.

این کناره گیرى و حرفهاى در گوشى براى چیست؟! همه مى دانیم که قرآن و کلماتى که از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است هیچ مطلبى را فروگذار نکرده است، دستور عبادت، تهذیب نفس، رابطه با خدا، کسب صفاى روح و دل، ذکر و فکر، و خلاصه آنچه بخواهیم در آنها است، هر کس مرد عمل است بسم اللّه، این دیگر سرو صدا و دسته بندى و تحزّب و گوشه گیرى و دعوت به سوى خود و در گوشى و اسرار مگو ندارد!

شما را به خدا قدرى به خود آئید و در این موقعیت حساس و خطرناک دست از این تفرقه جوئیها بردارید و مثل سایرین به صفوف مسلمانان بپیوندید، و به مساجد برگردید تا در برابر دشمنان صف واحدى تشکیل دهیم! (إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنیَانٌ مَرْصُوصٌ)(2)

(إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ)(3)

1.. سوره توبه، آیه 108.

2. سوره صف، آیه 4.

3. سوره ق، آیه 37.

منبع: جلوه حق، آیت الله مکارم شیرازی

tebyan

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۰/۱۳
HDI

نظرات  (۱)

سلام وبلاگ خوبی دارین دوست داشتی به ماهم سر بزن.

این وبلاگ تنها هشداری است برای آنانی که می خواهند اشتباه قوم لوط را دوباره تکرار کنند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی