کانون قرآن

تشکل دانش آموزی کانون قرآن دبیرستان شهید دستغیب 1 شیراز

تشکل دانش آموزی کانون قرآن دبیرستان شهید دستغیب 1 شیراز

>
به ما امتیاز دهید .
کانون قرآن
کانون در شبکه های اجتماعی



آخرین مطالب

کارهای اخلاقی ، در ذهن و وجدان بشر دارای ارزش و قیمت است، گرانبها است ولی نوع ارزشش با ارزشهای مادی مقیاس را هر اندازه بالا بگیرد متفاوت است آن یک ارزش دیگری است  ارزشی است مافوق ارزشهای مادی‏ قضایایی که از علی علیه السلام نقل کردیم ، قابل این نیست که بگوئیم این‏ کار علی را حساب بکنید ببینید چند میلیون تومان یا چند میلیارد دلار قیمت دارد این با تومان و دلار قابل تقویم نیست البته ارزش و قیمت‏ دارد ولی نوع ارزشش اساسا با این ارزشها متفاوت است.[1]

بعد از آنکه ثابت شد که در میان کارهای انسان یک سلسله کارها هست‏ دارای ارزش و قیمت ، آن هم نوعی ارزش که با ارزشهای مادی متفاوت است ، قهرا این سوال پیش می‏آید که توجیه این ارزشها چگونه است‏ ؟ یعنی با چه فلسفه ای ، با چه مکتبی می‏توانیم این ارزشها و قیمتها را برای کارهای اخلاقی بشر توجیه بکنیم ؟ به عبارت دیگر کدام مکتب می‏تواند ارزش اخلاقی کار بشر را تفسیر و توجیه و تایید کند ؟ آیا همه مکتبها قادرند این گونه کارها را توجیه کنند ؟ خود مکتب قادر است ؟ همه مکتبها قادر نیستند اکنون نمی‏خواهم این مطلب را بسط بدهم این را عرض کردم برای‏ اینکه از حالا ذهن شما آماده باشد برای این مطلب که ارزشهای اخلاقی را کدام مکتب از مکتبها می‏تواند توجیه کند ، و کدام مکتب قادر به توجیه‏ نیست ؟ مکتبهایی که قادر به توجیه نیستند بعضی صراحت دارند ، به روی‏ خودشان می‏آورند ، خجالت هم نمی‏کشند، انکار می‏کنند.

 

 " اصلا " اخلاق " حرف مفت است ، کار اخلاقی انجام دادن از ساده دلی است ، آدم‏ عاقل دنبال کار اخلاقی نمی‏رود ، دنبال خوشی و لذت می‏رود جز سود و لذت‏ هیچ چیز دیگری در عالم منطقی نیست " باز این خوب است.

می‏گویند : " اصلا " اخلاق " حرف مفت است ، کار اخلاقی انجام دادن از ساده دلی است ، آدم‏ عاقل دنبال کار اخلاقی نمی‏رود ، دنبال خوشی و لذت می‏رود جز سود و لذت‏ هیچ چیز دیگری در عالم منطقی نیست " باز این خوب است ، بالاخره می‏گوید من مکتبی دارم که نتیجه اش همین است ولی پاره ای از مکتبها ، جهان بینی‏ شان ، فلسفه و اساس فکرشان همین نتیجه را می‏دهد یعنی به همین جا می‏رسد اما به روی خودشان نمی‏آورند بلکه بر عکس ، می‏گویند : ما هم به ارزشهای‏ اخلاقی قائل هستیم و برای انسانیت ارزش قائلیم ولی با کدام مکتب ؟ ! اینها با آن اساسی که تو چیدی جور در نمی‏آید به هر حال ما بعدا روی این‏ مطلب بحث می‏کنیم

حال می‏پردازیم به مثالهای دیگر برای اخلاقی بودن بعضی از کارها :

 

عفو و گذشت

مطهری

این خودش یک مسئله ای است حدیث پیغمبر هم هست : « ثلاث من مکارم‏ الاخلاق : تصل من قطعک و تعطی من حرمک و تعفو عمن ظلمک »  یک کسی‏ درباره شما مرتکب خطا یا جنحه و یا جنایتی می‏شود البته در اینجا بخشی از عمل مربوط به شخص شماست ، و بخش دیگر مربوط به جامعه مثل اینکه قاتلی‏ می‏آید انسانی را می‏کشد ، که این عمل ، هم جنبه جنایتی دارد و هم جنبه‏ اجتماعی سخن در آنجا است که آن عمل به جامعه ارتباط ندارد و حقی در جامعه تولید نمی‏شود : یک کسی به شما تهمتی زده ، دروغی بسته ، از شما غیبتی کرده و از این نوع کارها ، یا از همان کارها ولی نه از جنبه‏ اجتماعیش بلکه از جنبه شخصی و فردی اش ، شما عفو و گذشت می‏کنید ، او تقاضای بخشش می‏کند ، شما هم می‏بخشید ، می‏گذرید این عمل نیز یک عمل‏ اخلاقی تلقی می‏شود ما فوق عمل عادی ، و یک نوع عمل قهرمانانه.

 

حق شناسی و وفا

دیگری به انسان ، احسان و نیکی کرده عکس العمل انسان در مقابل او دو جور می‏تواند باشد یکی اینکه بعد که فهمید دیگر به اصطلاح خرش از پل گذشته ، اصلا اعتنا نمی‏کند ، فراموش می‏کند و کاری به کار او ندارد ، و دیگر اینکه در مقابل او تا آخر عمر حق شناسی می‏کند ، نیکی او را فراموش نمی‏کند ، تشکر می‏کند و وفا به خرج می‏دهد ، بعد از بیست سال‏ هم اگر یک وقتی پیش بیاید که آن شخص احتیاجی داشته باشد ، فورا به حکم‏ « هل جزاء الاحسان الا الاحسان »  که خود همین یک اصل اخلاقی فطری‏ است که قرآن ذکر کرده است - در مقام پاداش و احسان او بر می‏آید این‏ عمل یک عمل اخلاقی است.

احسان و نیکی کرده عکس العمل انسان در مقابل او دو جور می‏تواند باشد یکی اینکه بعد که فهمید دیگر به اصطلاح خرش از پل گذشته ، اصلا اعتنا نمی‏کند ، فراموش می‏کند و کاری به کار او ندارد ، و دیگر اینکه در مقابل او تا آخر عمر حق شناسی می‏کند.

ترحم به حیوانات

حتی حیواناتی که از یک نظر پلیدند ، آن پلیدی منافات ندارد با ترحم‏ به آنها مثلا سگ به دلیل میکروبی که در لعاب دهانش یا در همه بدنش‏ هست ، می‏گوئیم پلید است یعنی با او مانند شیئی که دارای یک میکروب‏ خطرناک هست رفتار می‏کنیم این منافات ندارد با اینکه در عین حال این‏ حیوان قابل ترحم باشد ، و هست انسان حیوان گرسنه یا تشنه ای می‏بیند یک‏ نفر ممکن است بی تفاوت باشد ، یک نفر دیگر او را تیمار می‏کند در حدیث‏ است که مردی در بیابان می‏گذشت ، سگی را دید که از شدت تشنگی زبانش را به خاکهای نمناک می‏مالد در آنجا چاه آبی بود خف خودش را ، یعنی کفش‏ خودش را به دستار یا شالی بست فرستاد داخل چاه و از آن آب کشید و بعد ظاهرا با دست خودش به این حیوان آب داد و او را سیراب کرد و از مرگ‏ نجات داد .

وحی رسید به پیغمبر زمانش که خدا کار این انسان را شکر کرد ، یعنی قدر این کار را دانست   ( یعنی این کار نزد خدا قدر دارد ) : « شکر الله له و ادخله الجنه » خدا قدر کار این‏ شخص را شناخت یعنی عملا شناخت ، به این معنی که به اوپاداش داد : او را به بهشت برد . همین [ حدیث ] است که سعدی در بوستان آورده :

یکی در بیابان سگی تشنه یافت

برون از رمق در حیاتش نیافت

سعدی می‏گوید "کله دلو کرد" ولی حدیث می‏گوید کفش خودش را دلو کرد

کله دلو کرد آن پسندیده کیش

چو حبل اندر آن بست دستار خویش [2]

به خدمت میان بست و باز و گشاد

سگ ناتوان را دمی آب داد

خبر داد پیغمبر از حال مرد

که داور گناهان او عفو کرد

رمز مطلب در کجاست که این کار نزد خدا و خلق خدا ارزش دارد ؟

 

تبیان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۸/۰۲
HDI

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی