کانون قرآن

تشکل دانش آموزی کانون قرآن دبیرستان شهید دستغیب 1 شیراز

تشکل دانش آموزی کانون قرآن دبیرستان شهید دستغیب 1 شیراز

>
به ما امتیاز دهید .
کانون قرآن
کانون در شبکه های اجتماعی



آخرین مطالب

۲۳ مطلب در بهمن ۱۳۸۸ ثبت شده است

مراحل زندگی امام کاظم علیه‌السلام

حضرت امام موسی کاظم علیہ السلام

 

براساس طبیعت، محیط و شرایط زندگی امام کاظم علیه‌السلام بررسی زندگی آن حضرت به سه مرحله تقسیم می‌شود.

 

مرحله نخست

از ولادت آن حضرت در سال 128 ه.ق تا شهادت امام جعفرصادق علیه‌السلام در سال 148 ه.ق را دربردارد. در این مدت، او شاگرد پدر بزرگوارش بود. در این دوره بیست ساله، علم الهی و توانایی بالایی امام در مناظره و گفت‌و‌گوهای علمی تبلور یافت، تا آنجا که هنوز پنج سال از زندگی خود را پشت سر نگذاشته بود که ابوحنیفه را با ادله و برهان محکم به سکوت واداشت.

 

مرحله دوم

این مرحله پس از شهادت امام صادق علیه‌السلام و رهبری دینى، علمى، سیاسی و تربیتی امام کاظم علیه‌السلام آغاز شد. در این فضا و شرایط سخت سیاسى، بیم آن می‌رفت که جان امام در معرض خطر قرار گیرد. به همین علت، امام ششم در زمان حیات خود، امام کاظم علیه‌السلام را یکی از پنج جانشین خود معرفی کرد. به این ترتیب، برنامه منصور را برای از میان برداشتن فیزیکی امام هفتم خنثی کرد. این مرحله تا زمان مرگ منصور (158 ه.ق) ادامه داشت. پس از او مهدی و هادی به قدرت رسیدند. در زمان آنها که بیش از بیست سال به درازا کشید، فضای باز و آزادی نسبى، به‌ویژه در روزگار مهدى، برای اهل‌بیت و پیروان ایشان فراهم شد.

از ولادت آن حضرت در سال 128 ه.ق تا شهادت امام جعفرصادق علیه‌السلام در سال 148 ه.ق را دربردارد. در این مدت، او شاگرد پدر بزرگوارش بود.

مرحله سوم

این مرحله از زندگی امام کاظم علیه‌السلام با حکومت هارون‌الرشید هم‌زمان بود. هارون در سال 170 ه.ق به قدرت رسید. او در کینه‌توزی و دشمنی با اهل‌بیت علیه‌السلام و علویان، پس از برادرش هادی و پدرش مهدى، شهره بود. امام در این دوره از زندگی خود با تنگناها و سختی‌های فراوانی روبه‌رو شد. هنوز هارون‌الرشید در آغاز راه بود که امام را در سیاه‌چال‌ها به بند کشید. گاهی حضرت را در بصره و زمانی در بغداد به زندان می‌سپرد. این سال‌های طاقت‌فرسا، با دیگر سال‌ها متفاوت بود؛ زیرا هارون همواره درصدد کوچک کردن امام و کاستن از منزلت آن حضرت بود.

اگر موضع‌گیری امام را در قبال منصور و مهدی در نظر بگیریم، می‌بینیم که فعالیت خود را علیه حکومت‌هارون فزونی می‌بخشید، اما با وجود اینکه علویان از اقدام‌های انقلابی علیه هارون‌الرشید پرهیز می‌کردند، هارون اهل‌بیت علیه‌السلام و پیروان آنان و به‌ویژه امام کاظم علیه‌السلام را در تنگنا قرار داد.

حضرت کاظم علیه‌السلام در آن شرایط و نیز در پی سخت‌گیری حاکمیت بر علویان، تمام توان خود را برای رسیدن به هدف‌های الهی و انجام دادن وظایفی که بر دوش داشت، به ‌کار بست. او سیاست‌های هارون را به ‌خوبی می‌شناخت و می‌دانست که تصمیم نهایی هارون، از میان برداشتن اوست. امام این مطلب را نیز دریافته بود که هارون، حتی میانجیگری اطرافیان خود را دراین‌باره نمی‌پذیرد. بنابراین، با ایستادگی در برابر خواسته‌های هارون، همه سختی‌ها را به

حضرت امام موسی کاظم علیہ السلام

 جان خرید.

آن بزرگوار، وظایف خود را با دقت و ژرف‌نگری به انجام رساند و به امامت فرزندش علی بن موسی الرضا علیه‌السلام وصیت کرد. سرانجام در زندان سندی بن شاهک، در روز 25 رجب سال 183 ه.ق به شهادت رسید و در گورستان قریش در بغداد به خاک سپرده شد.

سید منذر حکیم، پیشوایان هدایت، باب الحوائج امام موسی کاظم علیه‌السلام، ، ج 1، ص 60.

tebyan

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۸ ، ۰۵:۲۱
HDI

نشانه آسمانی ظهور در قرآن

بقیة الله

در قرآن می خوانیم:

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ(الشعراء/4)

اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیه‌ای نازل می‌کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد!

 

نعماتى در کتاب غیبة ،ذیل آیه فوق از عبد اللّه بن سنان روایت کرده:

گفت حضور حضرت صادق علیه السّلام بودم شنیدم مردى از اهل همدان می گوید جماعت عامه ما را مسخره نموده و می گویند شما خیال می کنید که واقعا در موقع ظهور منادى آسمانى صدا می زند و فرج امام زمان را اعلام می دارد؟

حضرت صادق علیه السّلام که ایستاده و بجائى تکیه داده بودند چنان متغیر و غضبناک شدند که نشسته و فرمودند شما می توانید این روایت را از من و پدرم روایت کنید از پدرم شنیدم که فرمود بخدا قسم صداى آسمانى که صاحب امر و ولى عصر را باسم ندا نموده و معرفى می کند در قرآن بیان شده آنجائى که می فرماید: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمََاءِ آیَةً تا آخر آیه.

در روى زمین هیچکس باقى نماند مگر آنکه خاضع شده و گردن کج نماید و ایمان آورند و تمام اهل زمین صداى منادى آسمانى را مى‏شنوند که صدا می زند ای مردم آگاه باشید حق با على بن أبی طالب علیه السّلام و شیعیان او می باشد، روز بعد شیطان در بین زمین و آسمان فریاد می زند حق با عثمان است که مظلوم کشته شده و باید مطالبه خون او بنمائید. مؤمنین در ایمان خود استوار و ثابت مانده و اثر نداى اولیه در ایشان برقرار می ماند ولى کسانى که دلهاى بیمار و مضطرب دارند بدشمنى و عداوت با خاندان رسالت و بیزارى از ما پرداخته و می گویند صداى اولیه سحرى بود از سحرهاى اهلبیت و در تائید فرمایش خود این آیه را تلاوت فرمود.

منبع: تفسیر جامع، ج5


tebyan

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۸۸ ، ۰۵:۱۹
HDI

لقمه ی حرام کجا را می‌سوزاند؟

گناه حرام‌خواری

آتش

 

 گناه حرام‌خواری، گناهی است که به شکم چنگ می‌اندازد. فضل بن ربیع می‌گوید: شریک بن عبدالله بن سنان نخعیدر روزی که او را به دربار مهدی عباسی، قبل از هارون، آوردند، مهدی عباسی به او گفت: شریک! نمی‌گذاریم از این دربار بروی، مگر بعد از این که یکی از این سه کار را قبول کنی: یا رئیس قوۀ قضائیه مملکت بشوی (که به تعبیر عربی آن روز، قاضی‌‌القضات می‌شود)، و اگر هم این شغل را قبول نمی‌کنی، به جای آن، شغل معلمی بچه‌هایم را بپذیر. این جا ما به تو اتاقی می‌دهیم و تو هر روز باید بیایی و به بچه‌هایم درس بدهی. اگر این کار را هم نمی‌پذیری، امروز ناهار پیش ما بمان. شریک بن عبدالله بن سنان نخعی به فکر رفت که اگر در نهایت به هر سه پیشنهاد خلیفه نه بگوید، آخرش این خواهد بود که خلیفه دستور می‌دهد که جلاد گردنش را بزند و او در این صورت، جزو شهدای اصیل عالم می‌شود، و سخن گفتن با خود را ادامه داد که: اگر منصب قاضی‌القضاتی مهدی را بپذیرد، با این کار خود را در لبة ی جهنم قرار می‌دهد، و از طرفی، در صورت پذیرفتن پیشنهاد معلمی بچه‌های خلیفه، ممکن است آن‌ها پیش او درس بخوانند و فردا رئیس مملکت بشوند و مثل پدرشان بر تمام اهل مملکت ظلم بکنند، او با این کار خود، شریک ظلم شان می‌شود؛ چون ظالم‌‌پروری کرده و علمش را به دست نااهل داده است، و او نمی‌خواهد ظالم‌‌پروری بکند، امّا پذیرش پیشنهاد خوردن یک ناهار با خلیفه، عیبی ندارد. پس به رئیس آشپزخانه گفت، فقط از مغز استخوان و شکر، چند نوع غذا درست کند و برای ناهار بیاورد. رئیس آشپزخانه که شاهد جریان بود، رفت و بعد از دو ساعت آمد و گفت: غذا آماده است؛ سفره را چیده‌ایم بفرمایید! آشپز به آرامی با خودش گفت: اگر شریک بن عبدالله بن سنان امروز این غذا را بخورد، تا ابد رستگار نخواهد شد؛ یعنی آشپز هم فهمید شریک با خوردن این ناهار، به چه عاقبت شومی دچار خواهد شد. سرانجام شریک بن عبدالله که غذای حرام را خورد، هم منصب قاضی‌القضاتی را پذیرفت و هم معلمی بچه‌های خلیفه را؛ چون گناه، آدم را زمین‌گیر می‌کند، و لقمه ی حرام، تمام نور خدا را از باطن می‌برد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۸۸ ، ۰۵:۱۶
HDI