شعر درباره ی امام حسین (ع)
چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۴۱ ب.ظ
شرمنده توست
ای تشنه لبی، که آب شرمنده توست | تا صبح جزا سحاب شرمنده توست |
در اوج عطش گذشتی از آب فرات | و اللّه که انتخاب شرمنده توست |
حسن احمدزاده
اللّه اللّه
آب و عطش آن اراده را نرم نکرد | جز یاد خدا دل تو را گرم نکرد |
دستی که نشست در کمین دستت | اللّه اللّه از خدا شرم نکرد |
محمدجواد محبّت
داغ هفتاد و دو گل تشنگی...
آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم | کربلایی داریم، آب فراتی داریم |
ما پر از بوی خوش سیب، پر از چاووشیم | وز چمن های مجاور، نفحاتی داریم |
داغ هفتادودو گُل تشنگی از ماست اگر | دست و رو در تپش رشته قناتی داریم |
آن سبک بال ترانیم که بر محمل موج | ساحل امنی و کشتیّ نجاتی داریم |
در تماشای جمال از جبروتی سُرخیم | که شگفت آینه جلوه ذاتی داریم |
در همین روضه سربسته، خدا می داند | دست در شرح چه اسماء و صفاتی داریم |
زیر این خیمه که از ذکر شهیدان سبز است | کس نداند که چه احساس حیاتی داریم |
همه هستی ما عینِ زیارت نامه است | گو از این گونه سلام و صلواتی داریم |
زکریااخلاق
یا حسین علیه السلام
ای حضور آسمان در جان خاک | یا حسین بن علی روحی فداک |
موج ها هرچه تلاطم می کنند | پیش پایت خویش را گم می کنند |
ای نماز عشق را تکبیر سرخ | آیت تطهیر را تفسیر سرخ |
ای شکوه آفرینش، ای یقین | آبروی مکتب، ای سالار دین |
ای امام لاله های نینوا | آفتابِ غرقِ خون در کربلا |
ای جلال هر چه غیرت، هرچه مرد | قوّت بازوی قرآن در نبرد |
قوس محرابم، خم ابروی توست | خط «انعمت علیهم» کوی توست |
آب ها وقتی که توفان می کنند | یاد آن لب های عطشان می کنند |
۹۴/۱۲/۰۵