لطفا این عکس را خوب ببینید؟؟؟؟
نظر شما چیست
درسی که از حسادت باید آموخت
شگفتا که شرط عدالت هم همین است؛ انسانی که بر سر راه پیشرفت دیگران خار توطئه می افکند و چاه زوال حفر می کند خود زودتر از دیگران در آن گرفتار می شود.
زهر حسادت ابتدا کام شخص حسود را تلخ می کند، وی را از درون دچار سوز حقارت، عقده و خشم می کند، انگاه دامن اجتماع را می گیرد.
کثیری از رفتارهای نابهنجار و خطرساز اجتماعی همچون تخریب، آدم ربایی، اهانت، قتل و ... از آبشخور حسادت سرچشمه می گیرد.
قرآن کریم، این کتاب معرفت و زندگی نیز بر این نکته انگشت تاکید نهاده، حسادت را به منزله تهدیدی خطرزا برای جامعه بر می شمرد:
قل اعوذ برب الفلق... و من شر حاسد اذا حسد(فلق/5)
بر مبنای این آیه، حسادت، آنگاه که جامعه عمل می پوشد راهی جز پناه بردن به دامن امن الهی باقی نمی ماند.
سرّ مساله این است که حسود آرزوی زوال نعمت دیگری را در سر می پروراند، و این آرزو تا زمانیکه به اقدام عملی مستقیم منجر نشود، بی خطر است، اما زنگ مصیبت آنگاه به صدا در می آید که شخص حسود برای رهایی از عذاب کشنده درونی خود مجبور شود آستین تخریب بالا زده کمر بر زوال نعمت دیگری بربندد.
و اینجاست که فاجعه شکل می گیرد و فرزندان نامشروع رفتارهای نا بهنجار اجتماعی تکثیر می شوند.
آری! به دامان امن خدا پناه بریم و این کلام الهی را آویزه گوش جانمان کنیم که مباد از زمره کسانی باشیم که: "أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ..."
"یا نسبت به عطا و فضل الهی به مردمان رفتار حسدورزانه پیشه می کنند"(نساء/54)
فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِى الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَى حِینٍ (بقره، 36)
ترجمه:
پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت وآنان را از باغى که در آن بودند، خارج ساخت و (در این هنگام به آنها) گفتیم: فرودآیید در حالى که بعضى شما دشمن برخى دیگر است و براى شما در زمین قرارگاه و تا وقتى معیّن بهره و برخوردارى است.
پیام ها و نکته ها:
شیطان براى ایجاد لغزش، دست به هر نوع شگرد روانى و ترفند تبلیغاتى زد، از جمله:
الف: براى آدم و حوّا سوگند یاد کرد. «قاسمهما»(1)
ب: قیافهى خیرخواهانه به خود گرفت و گفت: من از خیرخواهان شما هستم. «انّى لکما لمن النّاصحین»(2)
ج: وعدهى ابدیّت داد که اگر این گیاه را بخورید، زندگى و حکومت ابدى خواهید داشت. «شجرة الخلد و ملک لایبلى»(3)
د: دروغ گفت و به ذات حقّ تهمت زد. «مانهاکما ربّکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخالدین»(4) به آدم و حوا گفت: پروردگارتان شما را نهى نکرد، مگر از ترس این که شما فرشته شوید یا به زندگى ابدى برسید.(5)
پی نوشت ها:
1) اعراف، 21
2) اعراف، 21
3) طه، 120
4) اعراف، 20
5)پرتوی از نور (1)
tebyan.net
از آنجا که امتحان ابراهیم یکى از بزرگترین امتحانات در طول تاریخ بود، امتحانى که هدفش این بود قلب او را از مهر و عشق غیر خدا تهى کند، و عشق الهى را در سراسر قلب او پرتوافکن سازد، طبق بعضى از روایات شیطان به دست و پا افتاد، کارى کند که ابراهیم از این میدان پیروزمند بیرون نیاید، گاه به سراغ مادرش هاجر آمد، و به او گفت میدانى ابراهیم چه در نظر دارد؟
مى خواهد فرزندش را امروز سر ببرد! هاجر گفت : برو سخن محال مگو که او مهربانتر از این است که فرزند خود را بکشد، اصولا مگر در دنیا انسانى پیدا مى شود که فرزند خود را با دست خود ذبح کند؟ شیطان به وسوسه خود ادامه داد و گفت او مدعى است خدا دستورش داده . هاجر گفت : اگر خدا دستورش داده پس باید اطاعت کند و جز رضا و تسلیم راهى نیست !! گاهى به سراغ فرزند آمد و به وسوسه او مشغول شد از آن هم نتیجه اى نگرفت ، چون اسماعیل را یک پارچه تسلیم و رضا یافت . سرانجام به سراغ پدر آمد و به او گفت ابراهیم ! خوابى را که دیدى خواب شیطانى است ! اطاعت شیطان مکن!
وسوسه هاى شیاطین در میدانهاى بزرگ امتحان نه از یکسو که از جهات مختلف صورت مى گیرد، هر زمان به رنگى ، و از طریقى، مردان خدا باید ابراهیم وار شیاطین را در همه چهره ها بشناسند
ابراهیم که در پرتو نور ایمان و نبوت او را شناخت بر او فریاد زد دور شو اى دشمن خدا. در حدیث دیگرى آمده است : ابراهیم نخست به مشعرالحرام آمد تا پسر را قربانى کند، شیطان به دنبال او شتافت ، او به محل جمره اولى آمد شیطان به دنبال او آمد، ابراهیم هفت سنگ به او پرتاب کرد، هنگامى که به جمره دوم رسید باز شیطان را مشاهده نمود هفت سنگ دیگر بر او انداخت ، تا به جمره عقبه آمد هفت سنگ دیگر بر او زد (و او را براى همیشه از خود مایوس ساخت ).
این نشان مى دهد که وسوسه هاى شیاطین در میدانهاى بزرگ امتحان نه از یکسو که از جهات مختلف صورت مى گیرد، هر زمان به رنگى ، و از طریقى مردان خدا باید ابراهیم وار شیاطین را در همه چهره ها بشناسند، و از هر طریق وارد شوند راه را بر آنها ببندند و سنگسارشان کنند، و چه درس بزرگى ؟!
تفسیر نمونه، مکارم شیرازی
گوگل سیستم عامل خود را به صورت یک VMWare Image در اختیار علاقمندان قرار داده است.
بنابراین اگر یک کاربر گیک یا توسعه دهنده وب هستید و می خواهید که سیستم عامل کروم را ببینید ابتدا آن را از طریق
این لینک تورنت با حجم 280 مگابایت دانلود کنید (اگر نمی دانید تورنت چیست این مقاله را بخوانید) و سپس راهنمای نصب آن را در تک کرانچ ببینید و پس از نصب از سیستم عامل جدید آنلاین خود لذت ببرید.سلاحی از جنس باران
دعا رهبری عواطف و انگیزه ها را به عهده دارد،کاری می کند که از علم واندیشه ساخته نیست. و این بخش آنقدر مهم است که قرآن و اهل بیت (علیهم السّلام) ما را به این بخش فرا خواندند، زیرا سلاح ما در همین است. اینکه در دعای کمیل می خوانیم : و سلاحه البکاء (1)، یعنی اگر کسی بخواهد با دشمن بیرونی بجنگد؛ هیچ چاره ای ندارد، جز از ( آهن ) استفاده کند. بخواهد با دشمن درون مبارزه کند، هیچ راهی ندارد مگر از ( آه ) استفاده کند. این نفس را، این دشمن درون سرکش را آهن رام نمی کند. و ما هر چه می کشیم، از خودمان می کشیم !! هیچ کس علیه ما قیام نمی کند. هر کس سقوط کرد، در اثر این نفس داخلی است ! خود خواهی، خود پسندی، من برترم، من جاه طلبم؛ اینها انسان را به چاه می اندازد. هیچ کس دشمن ما نیست، مگر خود ما! و تنها عاملی که می تواند این دشمن قهّار بی مهر را و سرکشی اش را بر طرف کند، آه است و ناله؛ و آن در دعا حاصل می شود.
معنای دقیق سلاح بودن ( گریه ) برای آخرت انسان
اینکه حضرت فرمود : و س لاحه البکاء؛ نه یعنی فقط اسلحه، گریه است ! این یک سلاحی است که هم سلاح است، هم مرکب است، هم زاد است، هم راحله.
در بهشت اینطور نیست که مثلاً درخت سیب، فقط سیب بدهد ! هر چه خواستید، می دهد. درخت سیب؛ گلابی هم می دهد، انگور هم می دهد؛ چون محصول اراده خود بهشتی هاست. از وجود مبارک امام رضا (ع) سئوال کردند: اینکه می گویند درختی که مورد نهی بود و درباره حضرت آدم و حوا (سلام الله علیهما) آمده؛ بعضی می گویند : درخت انگور بود، یا خرما بود، یا حتّی گندم بود؛ کدام یک از اینها درست است ؟ فرمود : همه اش درست است؛ چون درخت بهشت مثل دنیا نیست که اگر یک چیزی درخت سیب شد، دیگر انجیر ندهد!