سلاحی از جنس باران
سلاحی از جنس باران
دعا رهبری عواطف و انگیزه ها را به عهده دارد،کاری می کند که از علم واندیشه ساخته نیست. و این بخش آنقدر مهم است که قرآن و اهل بیت (علیهم السّلام) ما را به این بخش فرا خواندند، زیرا سلاح ما در همین است. اینکه در دعای کمیل می خوانیم : و سلاحه البکاء (1)، یعنی اگر کسی بخواهد با دشمن بیرونی بجنگد؛ هیچ چاره ای ندارد، جز از ( آهن ) استفاده کند. بخواهد با دشمن درون مبارزه کند، هیچ راهی ندارد مگر از ( آه ) استفاده کند. این نفس را، این دشمن درون سرکش را آهن رام نمی کند. و ما هر چه می کشیم، از خودمان می کشیم !! هیچ کس علیه ما قیام نمی کند. هر کس سقوط کرد، در اثر این نفس داخلی است ! خود خواهی، خود پسندی، من برترم، من جاه طلبم؛ اینها انسان را به چاه می اندازد. هیچ کس دشمن ما نیست، مگر خود ما! و تنها عاملی که می تواند این دشمن قهّار بی مهر را و سرکشی اش را بر طرف کند، آه است و ناله؛ و آن در دعا حاصل می شود.
معنای دقیق سلاح بودن ( گریه ) برای آخرت انسان
اینکه حضرت فرمود : و س لاحه البکاء؛ نه یعنی فقط اسلحه، گریه است ! این یک سلاحی است که هم سلاح است، هم مرکب است، هم زاد است، هم راحله.
در بهشت اینطور نیست که مثلاً درخت سیب، فقط سیب بدهد ! هر چه خواستید، می دهد. درخت سیب؛ گلابی هم می دهد، انگور هم می دهد؛ چون محصول اراده خود بهشتی هاست. از وجود مبارک امام رضا (ع) سئوال کردند: اینکه می گویند درختی که مورد نهی بود و درباره حضرت آدم و حوا (سلام الله علیهما) آمده؛ بعضی می گویند : درخت انگور بود، یا خرما بود، یا حتّی گندم بود؛ کدام یک از اینها درست است ؟ فرمود : همه اش درست است؛ چون درخت بهشت مثل دنیا نیست که اگر یک چیزی درخت سیب شد، دیگر انجیر ندهد!
دعاحلال بسیاری از مشکلات دنیوی و اخروی
سلاح آخرت هم همین طور است. سلاح آخرت؛ هم سلاح است، هم زاد است، هم راحله است، هم توشه. هم سلاحه البکاء، هم زاده البکاء، هم راحلته البکاء، هم مرکبه البکاء. با این گریه، هزارها برکت به دست می آید؛ و این گریه محصول دعاست، نه محصول دانش ! محصول آن ( انگیزه ) است.بسیاری از مشکلات را دعا حل می کند. ما اگر اهل انگیزه باشیم، اهل دعا باشیم؛ هیچ مشکلی در مملکت نداریم. هر جا اگر اختلافی هست خدای ناکرده، در اثر خود خواهی است. دو تا آدم خود خواه با هم نمی سازند، ولو در یک خانه باشند. و آنچه که جلوی خود خواهی ها را می گیرد، همین دعا و ناله است.
انسانی که آینده اش را بداند؛ یک وقتی می بینید که وضع عوض شد، می بیند که هیچ کسی را نمی شناسد، و در جائی است که برای او آشنا نیست. اصلاً نمی داند که مرد ! بعد از مدتها تازه می فهمد که مرد، و او را آوردند اینجا. و هر لحظه این مرگ در پیش است، معلوم نیست که ک ی به سراغ ما می آید ! و اگر ما این را بدانیم، چیزی را که از ما گرفتنی است و ما را رها می کند، چه بهتر که ما او را رها کنیم !
انزوای از دنیا نه از جامعه
وجود مبارک حضرت امیرو وجود مبارک پیغمبر (ص) در خطبه های نماز جمعه فرمودند: چیزی که شما را رها می کند، شما هم آن را رها بکنید.ا رفضوا هذ ه الدّنیا الدن یّه تار که لکم قبل ان تترککم. قبل از آنکه او شما را مچاله بکند و بیندازد دور؛ شما آن را بیندازید دور ! و این به معنای انزوای از دنیاست، نه انزوای از جامعه. همانها که این حرف را به ما آموختند، تا آخرین لحظه در خدمت مردم بودند. از مردم جدا شدن چیز بسیار بدی است، از دنیا جدا شدن چیز بسیار خوبی است. برای مردم کار کردن تا رضای الهی تأمین بشود، آخرت است. در همین نهج الفصاحه آمده که وجود مبارک پیغمبر (ص) فرمود : آنکه به فکر تأمین معیشت خودش از راه حلال باشد، و زندگی اش را اصلاح کند؛ این جزوکارهای اخروی است، این دنیا نیست.
دعا این خصوصیّت را دارد؛ مخصوصاً آن بخش هائی که سالار شهیدان به ما می آموزد : خدایا ! آن وقتی که من دارم، ندارم؛ چه رسد به چیزهائی که ندارم !! خیلی از چیزها را که ندارم؛ امّا آنهائی هم که دارم، مال من نیست ! در هر لحظه می توانی بگیری. ا لهی من کانت حقائ قه دعاو ی فک یف لا تکون دعاو یه دعاو ی (2). خدایا ! من در حال غنا، فقیرم؛ چه رسد به اینکه در حال فقرباشم !
دعا راهی است که نه بیگانه می تواند جلویش را ببندد، چون راه دل است؛ و نه تا حال توانسته اند. الآن هم به لطف الهی از راه دل و از راه دعا می شود آن کمبودها را ترمیم کرد. هم لغزش های گذشته را جبران کرد، هم زمینه را برای آینده فراهم کرد؛ و بهترین عامل، دعاست، آن هم دعای عرفه.
قصد سیدالشهداء (ع) بر انجام عمره مفرده
سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب (ع) از همان اوّل برای اینکه در بهترین فرصت از مکه خارج بشود؛ به قصد عمره مفرده محر م شد، نه عمره تمتّع! اصلاً حضرت به فکر عمره تمتّع نبود؛ اینطور نبود که عمره اش، عمره تمتّع باشد، قصد حج داشته باشد؛ تا اینکه حج اش را، یا عمره اش را تبدیل کند به عمره مفرده. ائمه (علیهم السّلام) فرمودند قصد حضرت، از همان اوّل عمره مفرده بود؛ به هیچ وجه قصد عمره تمتّع نداشت ! و آنچه که در بعضی از مقتل ها آمده، نارواست.
از همان اوّل نمی خواست عرفات برود، می خواست کربلا برود !! از همان اوّل نمی خواست منا و سرزمین برود. مع ذلک امام سجاد(ع) در شام فرمود که : ما منا نرفتیم، ولی ما فرزند منا ایم ! أنا ابن مکّه و منی (3). ما منا را زنده کردیم؛ ما رفتیم منا و عرفات را زنده کردیم و برگشتیم. أنا ابن مکّه و منی،أنا ابن زمزم و صفا. جریان عاشورا با دعای عرفه و امثال دعای عرفه احیاء می شود.
بنابراین هم وضع خواندن دعای عرفه، هم خواننده دعا، با یک آهنگ دلپذیر بخواند؛ هم در اثناء خواندن چیزهای دیگر را باآن مخلوط نکند، مگر چیزهائی که ترجمه خود آن دعا باشد. و هم یک ترجمه خوبی از این دعا به علاقمندان اهداء بشود، و هم آن بخش پایانی اش مسند باشد که به طور خالص ن شآء الله این دعا آن اثر خاص خودش را داشته باشد.
ضرورت عنایت ویژهبه ( نماز عید قربان ) و ( قربانی )
از این فرصت ها استفاده کنید، و در اجتماع مردم بزرگواری که در روز عرفه در دعاها شرکت می کنند؛ آنها را به دو سنّت از سنّت های الهی ترغیب کنید : یکی مسأله (نماز عید قربان)، یکی هم خود (قربانی). اینها سنن الهی است؛ هر چه ما بیشتر اینها را انجام بدهیم، بیشتر مشمول عنایت الهی هستیم. اگر شما این کار را نکردید، دیگران سرگرمی فراهم می کنند !
اگر شما دعای عرفه را، نماز عید قربان را، نماز عید فطر را، یا قربانی را، آسان نکردید؛ دیگران برای شما یا چهارشنبه سوری می آورند، یا سیزده بدر می آورند، چه اینکه آوردند؛ آورده را نمی شود برگرداند !درمورد جریان چهارشنبه سوری،آیا شما سندی دارید ؟! آیا این جزء مفاخر ماست ؟ جزء آثار ملّی ماست ؟ چه چیز ماست ؟!آیا ما فتحی کردیم در چهارشنبه آخر اسفند، ؟! اگر ما یک سنّت خوبی را عرضه نکنیم، دیگران به جای ما یک سنّت هائی را بر ما تحمیل خواهند کرد؛ چراکه بشر سرگرمی می خواهد.
ضرورت جایگزینی نیکی ها
وجود مبارک پیغمبر (ص) فرمود : بساط بازار عکّاظ را بردارید، شعر نخوانید. من برای شما نماز جمعه آوردم و قرآن،ا قرؤا ما تیسّر من القرآن (4). اینچنین نبود که بفرماید شعر نخوانید و چیزی هم جایش نگذارد ! وجود مبارک امیر المؤمنین (ع) شنید یک جوانی، کاری که نباید بکند، کرد؛ و غریزه اش را از راه حرام می خواست تأمین کند. حضرت او را آورد تنبیه کرد و زوّجه من بیت المال (5). از بیت المال، وسیله ازدواجش را هم فراهم کرد. یعنی اگر یک جوان را منع می کنند ومی گویند : فلان کار را نکن؛ امکانات تزویجش راهم از بیت المال فراهم می کنند. اینطور نیست که فقط یک کار منفی انجام بدهند !
اسلام آمده و گفته : در آن اماکن عمومی تان شعر نخوانید، قرآن بخوانید. این اجتماعاتتان را که در بازار عکّاظ داشتید، ودر آن به غارتگری هایتان می بالیدید؛ آنها را رها کنید. بروید دعای عرفه بخوانید، بیائید نماز جمعه بخوانید و مانند آن. اگر نسل جوان ما با یک جای دلپذیری آشنا باشد، هرگز حاضر نیست برای چهارشنبه سوری وقت خودش را صرف بکند !زیرا این جزء مفاخر نیست، ملاک علمی هم ندارد. و بسیاری از پدر و مادرها هم رنج می برند، مسئولین رنج می برند؛ می خواهند جلویش را بگیرند، نمی توانند.
باید یک جائی که دلها را گرم بکند و جذب بکند، داشته باشیم. ما تابع دلمان هستیم، اگر این دل را رهبری نکردیم، دیگری قافله دل را به سمت خاص هدایت می کند. چه بهتر که با جاذبه ترین و پر انگیزه ترین و خالص ترین وجه ا ن شآء الله این مراسم برگزار بشود.
سخنرانی آیت الله جوادی آملی (مدظلّه العالی) در دیدار با مسئولین اداری استان قم و برگزار کنندگان مراسم دعای عرفه ـ قم ؛ مؤسسه تحقیقاتی اسراء ـ 30 / 11 / 1380