لغزشگاههاى اندیشه از نظر قرآن
قرآن مىگوید: «اکثر مردم چنیناند که اگر بخواهى پیرو آنها باشى تو را از راه حق گمراه مىکنند، براى اینکه تکیهشان بر ظن و گمان است(نه بر یقین)و تنها با حدس و تخمین کار مىکنند.» (1)
یکى دیگر از موجبات لغزش اندیشه، گرایش به شخصیتهاست. شخصیتهاى بزرگ تاریخى یا معاصر از نظر عظمتى که در نفوس دارند بر روى فکر و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر مىگذارند و در حقیقت، هم فکر و هم اراده دیگران را تسخیر مىکنند.دیگران آنچنان مىاندیشند که آنها مىاندیشند و آنچنان تصمیم مىگیرند که آنها مىگیرند، دیگران در مقابل آنها استقلال فکر و اراده خود را از دست مىدهند.
قرآن کریم در آیات زیادى به شدت با پیروى از ظن و گمان مخالفت مىکند و مىگوید: مادامى که به چیزى علم و یقین حاصل نکردهاى آن را دنبال مکن.امروز از نظر فلسفى مسلم شده است که یکى از عوامل عمده خطاها و اشتباهات همین بوده است. «دکارت» هزار سال پس از قرآن اولین اصل منطقى خویش را این قرار داد و گفت: «هیچ چیز را حقیقت ندانم مگر اینکه بر من بدیهى باشد و در تصدیقات خود از شتابزدگى و سبق ذهن و تمایل بپرهیزم، و نپذیرم مگر آن را که چنان روشن و متمایز باشد که هیچ گونه شک و شبهه در آن نماند.» (3)
2-میلها و هواهاى نفسانى
انسان اگر بخواهد صحیح قضاوت کند باید در مورد مطلبى که مىاندیشد کاملا بىطرفى خود را حفظ کند، یعنى کوشش کند که حقیقتخواه باشد و خویشتن را تسلیم دلیلها و مدارک نماید.درست مانند یک قاضى که روى پروندهاى مطالعه مىکند، باید نسبت به طرفین دعوا بىطرف باشد.قاضى اگر تمایل شخصى به یک طرف داشته باشد به طور ناخود آگاه دلایلى که براى آن طرف است نظرش را بیشتر جلب مىکند و دلایلى که له طرف دیگر و علیه این طرف استخود به خود از نظرش کنار مىرود و همین موجب اشتباه قاضى مىگردد.
انسان در تفکرات خود اگر بىطرفى خود را نسبت به نفى یا اثبات مطلبى حفظ نکند و میل نفسانىاش به یک طرف باشد، خواهناخواه و بدون آنکه خودش متوجه شود عقربه فکرش به جانب میل و خواهش نفسانىاش متمایل مىشود.این است که قرآن هواى نفس را نیز مانند تکیه بر ظن و گمان یکى از عوامل لغزش مىشمارد. در سوره النجم مىفرماید:
ان یتبعون الا الظن و ما تهوى الانفس (4).
پیروى نمىکنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش مىکنند.
3-شتابزدگى
هر قضاوت و اظهار نظرى مقدارى معین مدارک لازم دارد و تا مدارک به قدر کافى در یک مساله جمع نشود هر گونه اظهار نظر، شتابزدگى و موجب لغزش اندیشه است.
قرآن کریم مکرر به اندک بودن سرمایه علمى بشر و کافى نبودنش براى برخى قضاوتهاى بزرگ اشاره مىکند و اظهار جزم را دور از احتیاط تلقى مىنماید.مثلا مىفرماید: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا (5) .
آن مقدار علم و اطلاعى که به شما رسیده اندک است و براى قضاوت کافى نیست.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در قرآن بندگان خویش را با دو آیه اختصاص داد و تادیب فرمود: یکى اینکه تا به چیزى علم پیدا نکردهاند تصدیق نکنند (شتابزدگى در تصدیق)و دیگر اینکه تا به چیزى علم پیدا نکردهاند، تا به مرحله علم و یقین نرسیدهاند، رد و نفى نکنند(شتابزدگى در انکار).خداوند در یک آیه فرمود: الم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لا یقولوا على الله الا الحق (6) .
قرآن کریم در آیات زیادى به شدت با پیروى از ظن و گمان مخالفت مىکند و مىگوید: مادامى که به چیزى علم و یقین حاصل نکردهاى آن را دنبال مکن (2) .
امروز از نظر فلسفى مسلم شده است که یکى از عوامل عمده خطاها و اشتباهات همین بوده است
آیا از آنها در کتاب(کتاب فطرت یا کتابهاى آسمانى)پیمان گرفته نشده که جز آنچه حق است(حق بودنش محرز است)به خداوند نسبت ندهند؟ در آیه دیگر فرمود:
بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه (7) .
انکار کردند و تکذیب کردند چیزى را که به علم آن احاطه نداشتند (نمىشناختند).
قرآن کریم در آیات زیادى به شدت با پیروى از ظن و گمان مخالفت مىکند و مىگوید: مادامى که به چیزى علم و یقین حاصل نکردهاى آن را دنبال مکن.امروز از نظر فلسفى مسلم شده است که یکى از عوامل عمده خطاها و اشتباهات همین بوده است.
انسان به حکم طبع اولى خود هنگامى که مىبیند یک فکر و عقیده خاص مورد قبول نسلهاى گذشته بوده استخود به خود بدون آنکه مجالى به اندیشه خود بدهد آن را مىپذیرد.قرآن یاد آورى مىکند که پذیرفتهها و باورهاى گذشتگان را مادام که با معیار عقل نسنجیدهاید نپذیرید، در مقابل باورهاى گذشتگان استقلال فکرى داشته باشید.در سوره بقره آیه 170 مىگوید: و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آبائنا او لو کان آباؤهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون.
اگر به آنها گفته شود که از آنچه خدا به وسیله وحى فرود آورده پیروى کنید، مىگویند: خیر، ما همان روشها و سنتها را پیروى مىکنیم که پدران گذشته خود را بر آن یافتهایم.آیا اگر پدرانشان هیچ چیزى را فهم نمىکردهاند و راهى را نمىیافتهاند باز هم از آنها پیروى مىکنند؟!
5-شخصیت گرایى
یکى دیگر از موجبات لغزش اندیشه، گرایش به شخصیتهاست.شخصیتهاى بزرگ تاریخى یا معاصر از نظر عظمتى که در نفوس دارند بر روى فکر و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر مىگذارند و در حقیقت، هم فکر و هم اراده دیگران را تسخیر مىکنند.دیگران آنچنان مىاندیشند که آنها مىاندیشند و آنچنان تصمیم مىگیرند که آنها مىگیرند، دیگران در مقابل آنها استقلال فکر و اراده خود را از دست مىدهند.
قرآن کریم ما را دعوت به استقلال فکرى مىکند و پیرویهاى کورکورانه از اکابر و شخصیتها را موجب شقاوت ابدى مىداند، لهذا از زبان مردمى که از این راه گمراه مىشوند نقل مىکند که در قیامت مىگویند: ربنا انا اطعنا سادتنا و کبرائنا فاضلونا السبیلا (8) پروردگارا!ما بزرگان و اکابر خویش را پیروى و اطاعت کردیم و در نتیجه ما را گمراه ساختند.
___________
1.و ان تطع اکثر من فى الارض یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن.(انعام/116).
2.و لا تقف ما لیس لک به علم.(اسراء/36).
3. سیر حکمت در اروپا، جلد اول.
4.نجم/23.
5.اسراء/85.
6.اعراف/169.
7.یونس/39. 2.تفسیر المیزان[عربى]: ج 6/ص 319، ذیل آیه 169 سوره اعراف.
8.احزاب/67.
استاد مطهری، مجموعه آثار، جلد دوم، صفحه 64