صهیونیستها به دنبال مسیح!
عقیده ی هزاره، تفکر تازه ای نیست. چرا که در ادوار مختلف تاریخ، بشر شاهد آن بوده است
آنچه مسلم است اینکه این جنبش های بنیادگرا مدعی هستند با احیای متون توراتی و انجیلی و خارج کردن آنها از قید و
بند حاکمیت سنتی کلیسا، عملیات اصلاح و بازنگری مذهبی را در پیش گرفته اند، خصوصا آنکه در گذشته، تفسیر این متون تنها به مردان کلیسا اختصاص داشت. به این ترتیب این بنیادگرایان به دنبال تحقق اهداف سیاسی و منفعت طلبانه خویش هستند و در لوای محتوای متون مقدس، اهداف خویش را جا داده اند تا بتوانند حمایت از اسرائیل را آرمانی دینی تعریف کنند و کشتار مسلمان و ایجاب رعب و وحشت و محو هویت مسلمین را در راستای تحقق اعتقادات دینی شان توجیه کنند و بالاخره ان زمان که ترویج و دامن زدن به جنگ ها باعث رونق فروش تسلیحات ایشان می شد، خواهان آغاز و ادامه جنگ مقدس می شدند!!
آنچه مشخص است اینکه اسرائیل، از دید خود و از دید صهیونیسم مسیحی، تصمیم گیرنده ی اصلی امریکاست و از آنجا که برتر از تمام انسانهاست، پس مجازات و محکومیت قوانین بین المللی شامل آن نمی شود. آنچه امروز مشاهده می شود این است که حوزه عمل و فعالیت بنیادگرایان مسیحی، حد و مرزی نمی شناسد. وقتی در جامعه خود کمی با تامل به اطراف بنگریم متوجه خواهیم شد که حضور روز افزون محصولات صهیونیستی به خوبی احساس می شود. فروشگاه های زنجیره ای که به ارائه انواع پوشاک و به تبع آن به ارائه فرهنگ و تفکر مورد نظر خود می پردازند که پرداختن به این موضوع مجالی طولانی می طلبد. سایت های بزرگ و پربیننده اینترنتی توسط صاحبان این تفکر اداره می شود. معروف ترین هنرپیشه ها و خواننده های محبوب دنیا، از طرفداران این مکتب هستند. صاحبان و سهامداران بزرگترین تیم های فوتبال از زمره همین بنیادگرایان می باشند. بنابراین آنچه به نظر می رسد این است که پیروان این تفکر دائما در تلاش هستند و از تمامی امکانات بهره می گیرند تا به آرمان نهایی و هدف مقدس خود نائل شوند. یعنی همان زندگانی سرشار از سعادت و خوشبختی در دوران هزاره.
عقیده ی هزاره، تفکر تازه ای نیست. چرا که در ادوار مختلف تاریخ، بشر شاهد آن بوده است. خصوصا در زمان وقوع بلایا و سختی ها این نوع تفکرات بیشتر شده است. به طور مثال، بسیاری از غربی ها بعد از جنگ جهانی دوم، منتظر ظهور مسیح بوده اند که این مساله در جنگ دوم خلیج فارس نیز به وقوع پیوست. به گونه ای که برخی از رهبران بنیادگرای غرب، این جنگ را آغاز تخریب و نابودی جهان و بازگشت دوباره ی مسیح، تلقی کردند.
آنطور که مشخص است تلاش های بسیاری همواره در حال انجام است برای رسیدن به دوران سعادت و حکومتی صلح آمیز. اما سوال اینجاست که ما تا چه حد خود را ملتزم به آئین دین مبین و آسمانی مان، می دانیم و برای ظهور منجی آخرالزمان، مهدی موعود، چه کرده ایم؟
منابع:
"آرماگدون"،محمود النجیری،ترجمه زعفرانی و عباسپور،نشر هلال
"آرماگدون، صهیونیسم و پروتستانتیزم"،حیدر رضا ضابط، سایت موعود
تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور
صبر سحر نزدیک است .
اگر تاریخ این کشور سرافراز را خوانده باشید می بینید که یک زمانی مهد تمدن اینجا بوده است.
و هر بچه مسلمانی می داند که اسلام آمده است تا حکومت درست کند
آمریکا هیچ وقت نتوانسته این به قول شما دهکده جهانی را کدخدایی کند
میبینین که در عراق ،فلسطین و افغانستان چه خبر است.....